ترانه های از مسیب اسمعیل نژاد

ساخت وبلاگ

رسوائی مطلق

توي اين رسوائي مطلق منو تو هم دستيم

توي يه كاسه عسل خورديم باهمديگه عهد بستيم

چفد زود تو رفتي منو كردي يه محكوم

حبس ابد بريدي واسه حال بد مجنون

تو با رفتن بي شك منو انداختي تو شك

همش دنبال اينم چي شد اون همه چشمك

از خدا ميخوام كه تو رو دوباره باز ببينم

سري دستاتو با بوسه بچينم

از خدا ميخام كه دوباره مثل قبل بشي

من عاشق تر از قبلم چي ميشه مثل قبل بشي

پارسا

هی دستتو تکون نده

وقت رفتن رسيده هي دستتو تكون نده

نه نميذارم بري هي راه رو نشون نده

هي نگو بايد بري بايد كه تنها بمونم

بجون تو بجون من بدون تو نمي تونم

من ازت نميگذرم راه تو رو مي بندم

مگه از نعشم رد بشي باور كن پر غمم

ولي حيف كه تو ميري اينو خوب  ميدونم

دستام خالي ميمونه با كلي خاطره گلم

ولي كاش نمي رفتي كاش ميموندي تا ابد

واسه آشتي با تو گل ميارم سبد سبد

پارس

چر؟ا

چرا اشكات نمي ريزه وقتي ميگم خداحافظ

وقتي ميگم كه من رفتم تا ابد خدا حافظ

چرا بي اعتنا مي شي وقتي مي بيني دلخورم

وقتي مي بيني كه تنهام به تو پناه ميارم

چرا بود و نبوده من برات هيچي فرقي نداره

چرا مردن من برات تبي نمياره

چرا از من شدي بيزار مني كه عاشقت بودم

مني كه فقط واسه تو و چشمات مي مردم

ميدونم واسه تو مردم نميدونم براي چي؟

كاش زبونم لال مي شد نمي گفت عاشقم خيلي

پارسا

بیا عشقم

ديگه داره همين عمرم همين حالا تموم ميشه

بيا عشقم بيا جونم داره فرصت تموم ميشه

بيا ببين چقد حالم زار و پريشونه

هيچ كسي توي دنيا مثل تو نمي مونه

دم آخر شده بيا جون به لب شدم بيا

پريشون حالو زارم بخاطر خدا بيا

بيا تا آخرين لحظه چشمم به چشم تو باشه

عمري پي دستات بودم دستاتم توي دستم باشه

اگه نياي كنار من جون ميدم نمي ميرم

ولي باديدن تو ديگه آسوده مي ميرم

پارسا

خداحافظ ميرم

من ازت دلگيرم خداحافظ ميرم

ديگه سراغم نيا سراغتم نميگيرم

دل من ازت پره بدجوري دلخوره

هيچ كسي باهات نمياد عاشقي مگه زوره؟

تو همش فكر ايني هميشه خوش باشي

روزاي بد وبي خيال تو روزاي خوش باشي

اونيكه مي ناله ،هميشه بازنده نيس

اونيكه مي خنده هميشه برنده نيس

اول فكر كردم باختم توي اين بازي رويايي

ولي آخر تو مي بازي به رسم بي وفايي

پارسا

توهم بدجور ميترسي

ميگي ازم بيزاري وقت رفتن اشك مي ريزي

به يكي وابسته شدي از من مي گريزي

ميدوني حق من اين نيست كه بشم يكه وتنها

وقت رفتن نميذارم ميگم نرو تو رو خدا

به چشمام زل زدي گفتي نبوده بين ما چيزي

همه احساس خالي بود حتي اشكي كه مي ريزي

بخودت تلقين نكن تو هم بد جور مي ترسي

آه من سينه يوز تو از سوختن مي ترسي

به من گفتي ديوونه ولي از ماه ترسيدي

جيغ زدي و داد از همه بريدي

ولي رفتي ولي رفتي طوفان رفتي غوغا رفتي

شكست خوردي شكست خوردي ولي روت نشد كه بر گردي

هم خودت شدي تنها و هم من موندم تنها

تو هم تنها منم تنها تموم شد عشق ما دو تا

پارسا

مهندس مسیب اسمعیل نژاد پیامک عاشقانه...
ما را در سایت مهندس مسیب اسمعیل نژاد پیامک عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : garne21 بازدید : 236 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 18:21